اشتباه آخرمان
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.

چنانچه امکان دیدن و نوشتن مطلب را ندارید در قسمت تنظیمات وب سایت میتوانید ویرایشگر پیشرفته 1 یا پیشرفته 2 یا ساده (فقط اینترنت اکسپلورر)را انتخاب نمایید

99 تومان


اشتباه آخرمان
نوشته شده در دو شنبه 9 اسفند 1395
بازدید : 307
نویسنده : بیدکی

 اشتباه آخرمان این بود

آغوشمان را تا کردیم
گذاشتیم در چمدان هایمان،
تا همدیگر را، بغل نکنیم...
دست هایمان را
در گلدان کاشتیم ،
تا برای هم دست تکان ندهیم...
و دهانمان را
ریختیم برای پرنده ها
تا از هم خداحافظی نکنیم...

بعد با پاهایی که خودش را روی زمین میکشید
تا به معشوقه اش برگردد
بی رحمانه، همدیگر را ترک کردیم...

اشتباه آخرمان این بود:
میخواستیم پایان این داستان باز بماند
شاید یک روز
تنهایی مارا به هم برگرداند
تا دوست داشتنمان را ازهم پس بگیریم!
*
چمدان را در راه دزدیدند
و آغوشمان سهم غریبه ای شد که دوستش نداشتیم...
دست هایی که در خاک دفن کرده بودیم،
تازه جوانه زده بود،
که یادمان افتاد چشم هایمان را در آخرین دیدار جا گذاشته ایم...
*
عشق چیزی از ما باقی نگذاشت،
ما اما،
دینمان را به عشق ادا کردیم...
هرجای دنیا پرنده ای بخواند،
دهان ماست
که از بغض هایمان
شعر گفته است


:: موضوعات مرتبط: دلتنگی , ,
:: برچسب‌ها: اشتباه , آخر , شعر , عشق , آغوش , خداحافظی , خلسه ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting//
سارا در تاریخ : 1395/12/9/1 - - گفته است :

پاسخ:♥♥


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: